فهرست محتوا:
مقدمه
مدل کسب و کار و اجزای آن
تفاوت مدل کسب و کار با استراتژی
آشنایی با اجزاء مدل کسب و کار
اهمیت شناخت اجزاء مدل کسب و کار
بهینهسازی اجزای مدل کسب و کار
جمعبندی
مقدمه
تغییرات نیازها و خواستههای مشتریان در طول سالیان، منجر به ظهور مدلهای نوآورانهای در حوزه کسب و کار شده است. در هر دوره صنایع جدیدی متولد شده و صنایع قدیمی منسوخ میشوند. در اختیار داشتن یک الگوی مناسب از مدل کسب و کار کمک میکند که به مرور زمان و توسعه صنایع و مشاغل گوناگون بقای سازمان را تضمین کرد. در این مقاله قصد داریم به شناخت و بهینهسازی اجزای کسب و کار بپردازیم.
مدل کسب و کار ارائه الگو منطق یک سازمان در چگونگی خلق، ارائه و کسب ارزش است. به زبان سادهتر مدل کسب و کار به معنای برنامه ریزی مشخص یک شرکت برای رسیدن به سودآوری است. این که چه کالاهایی باید به مشتریان عرضه شود، چگونه ارتباط موثر با مشتریان حف شود، منابع و زیرساخت مورد نیاز برای توسعه سازمان بر اساس نیاز جامعه کدام است و… از جمله سوالاتی است که در نهایت به خلق الگوی مدل کسب و کار میانجامد.
با توجه به نکاتی که در بالا به آنها اشاره شد، مدل کسب و کار به عنوان یک طرح کلی برای تدوین استراتژی عمل میکند تا استراتژی مناسب از طریق ساختارها، فرایندها و سیستمهای سازمانی پیادهسازی شود.
مدل کسب و کار جایگزینی برای تدوین استراتژی نیست بلکه با آن همپوشانی دارد. عموما استراتژیهای سازمانی شامل تمرکز بر مأموریت ها، چشم اندازها، محصولات و خدمات، حوزه جغرافیایی و شناخت مشتریان و نیازهای آنها است.
منظور از مدل کسب و کار ارائه طرحی است که بازخورد مناسبی به استراتژی سازمان داده و موجب اصلاح و تغییر آن در زمانهای مقتضی شود. در واقع مدل کسب و کار نشان میدهد که یک سازمان چگونه میتواند با استفاده از نوآوری سودآور و پولساز باشد.
در طول سالیان متمادی، نظریه پردازان مختلف، هزاران جزء اصلی برای مدل کسب و کار معرفی کرده اند. در نهایت با بررسی انواع مختلفی از مدلهای کسب و کار، ده جزء اصلی به عنوان اجزای مدل کسب و کار معرفی شدهاند که عبارتند از:
هر مدل کسب و کار یک نهاد اصلی دارد که مسئول ارائه محصول یا خدمات است. گاهی ممکن است یک سازمان به جای تولیدکننده محصول، حمل کننده یا عرضه کننده محصول باشد که در چنین مدلهایی به آن سازمان تولیدکننده سیستم تحویل گفته میشود.
منظور از ارزش پینهادی، قیمت یا ارزش محصول سازمان در ازای پاسخگویی به نیازها یا رفع مشکلات مصرف کنندگان است. ارزش پیشنهادی در اکثر موارد یک محصول فیزیکی است اما گاهی ممکن است خدمات نیز گزاره ارزش محسوب شوند. به طور مثال در سازمانهایی که فروش یک محصول مثل خودرو یا لوازم منزل با خدمات تعمیر و نگهداری ارائه میشود.
منظور از بازار هدف در این جزء مدل کسب و کار گروهی از مخاطبان یا مصرف کنندگان هستند که سازمان قصد دارد محصولات خود را به آنها عرضه کند. در بازارهایی که محصولات یکسان و مشابهی وجود دارد اضافه کردن بخشهای مختلف میتواند پتانسیل جذب مشتری را افزایش دهد.
منظور از کانال توزیع همه عوامل دخیلی در ارسال محصول به بازار هدف و رساندن آن به دست مشتری است. این عوامل شامل تبلیغات، خرده فروشی و… میشود. این عوامل پل ارتباطی میان کسب و کار و مصرف کننده به شمار میروند.
این جزء شامل همه مواردی میشود که به سازمان کمک میکند تا با مشتریان و مخاطبین هدف ارتباط داشته و اعتماد آنها را جلب کرده و آنها را ترغیب به خرید محصول نماید. در این مرحله است که برند کسب و کار شناخته شده و به رسمیت شناخته میشود.
در این جزء از مدل کسب و کار چگونگی فعالیت ها، کارکنان و منابع لازم برای تولید محصول استفاده میشود. به همه این موارد زنجیره ارزش گفته میشود. این پیکربندی بر اساس هزینه و درآمد انجام میگیرد.
منظور از قابلیتهای سازمان در این بخش، دانش، مهارت ها، توانایی و تخصص مورد نیاز برای تولید یک محصول یا خدمت است. چنین عواملی ارتباط مستقیم با خلاقیت و نوآوری مدیریت و اعضای سازمان خواهد داشت.
این جزء از مدل کسب و کار، نشان دهنده توافق بین سازمان یا کسب و کار با شرکتها و افراد دیگر است که برای ارائه محصول به بازار ضروری است. این شرکاء شامل تامین کنندگان مواد اولیه، خرده فروشان، شرکتهای باربری، آژانسهای تبلیغاتی، رسانهها و… میشود. معمولا سودآوری یک سازمان یا کسب و کار به همکاری با این عوامل بستگی خواهد داشت.
این جزء بیان کننده هزینه مورد نیاز برای تولید محصول یا ارائه خدمات در یک سازمان است. ساختار هزینه شامل همه هزینههای ثابت از جمله جاره یا پرداخت اقساط وام و هزینههای متغیر از قبیل تحقیق و توسعه، بازاریابی، حملونقل و حقوق و دستمزد میشود و نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر، نشان دهنده ساختار هزینه در یک سازمان یا کسب و کار است.
مدل کسب و کار یکی از مهمترین عناصر در موفقیت یک کسب و کار به شمار میرود. با شناخت دقیق مدل کسب و کار و اجزای آن یک سازمان یا کسب و کار میتواند بهترین راهبردها را جهت رشد و توسعه ارائه کند. ضمن این که چنین شناختی به صاحبان کسب و کار کمک میکند تا از ریسکها و فرصتهای موجود در بازار آگاه شده و از آن برای رشد و توسعه کسب و کار خود استفاده کنند. در نهایت این شناخت به تصمیم گیریهای بهتر میانجامد.
بدون شناخت اجزای اصلی مدل کسب و کار، ارائه هر نوع مدلی غیر ممکن به نظر میرسد و صورتعدم شناخت ممکن است یک کسب و کار با مشکلات مالی مواجه شده و یا در ایجاد شرایط تصمیم گیری و توسعه موفق عمل نکند.
در واقع اجزای اصلی مدل کسب و کار نقش مهمی در شکل دهی به مدل کسب و کار داشته و باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند.
اجزای اصلی مدل کسب و کار با یکدیگر ارتباطات سازندهای دارند و هر تغییری در هریک از آنها میتواند تأثیراتی بر سایر اجزاء و در نهایت در عملکرد کلی مدل کسب و کار داشته باشد. به طور مثال در صورتعدم اجرای بهینه فرآیندها تأثیرات منفی روی تولید یا ارائه محصول و خدمات را شاهد خواهیم بود و همین امر عملکرد کلی مدل کسب و کار را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
از آنجایی که همه اجزای مدل کسب و کار با هم در ارتباط بوده و عملکرد هریک بر دیگری و همچنین بر مدل کلی کسب و کار تأثیرگذار است، بهینهسازی اجزای کسب و کار و اصلاح آنها میتواند شرایط کسب و کار را به طور کلی دگرگون ساخته و زیرساختها را برای رسیدن به سودآوری و موفقیت فراهم سازد.
از سوی دیگر بهینهسازی اجزای کسب و کار میتواند بر همه تصمیمات راهبردی تأثیرگذار باشد. با تعیین یک مدل کسب و کار مناسب (در نتیجه بهینهسازی اجزاء) سازمان یا کسب و کار یم تواند تصمیمات راهبردی خود را بهبود بخشیده و حرکت رو به رشدی را به همراه دارد. تصمیمات راهبردی در نتیجه بهینهسازی اجزاء مدل کسب و کار شامل تجدید نظر در نوع محصولات یا خدمات (نوآوری در تولیدات) تغییرات در زنجیره تأمین، توسعه بازارهای جدید، شناخت و جستجوی بازارهای هدف، یافتن شرکاء و ایجاد ارتباطات کارآمدتر و… میشود.
مهمترین رکن در بهبود اجزاء مدل کسب و کار
اصلیترین رکن در بهبود اجزاء مدل کسب و کار نوآوری است. نوآوری در مدل کسب و کار و بهینهسازی اجزای آن میتواند به یافتن روشها و راهکارهای جدید برای عملکرد بهینه کسب و کار منجر شود. به این ترتیب میتوان گفت کسب و کارها باید به دنبال فرصتهای جدید و راهکارهای مدرن و خلاقانه برای بهبود اجزاء مدل کسب و کار، فرآیندها، افزایش بهره وری و افزایش درآمد باشند.
نوآوری را میتوان اصلیترین برگ برنده کسب و کار برای رقابت موفقیتآمیز با رقبا و به دست آوردن بازارهای جدید دانست.
در نهایت میتوان گفت که بهینهسازی اجزای کسب و کار منجر به ایجاد بهترین مدل کسب و کار و یا اصلاح مدل کسب و کار در شرایط بهینه برای دستیابی به عملکرد موثرتر میشود. چنین رویکردی موفقیت در توسعه، رشد و درآمدزایی کسب و کار را به همراه دارد.
جمعبندی
استفاده از مدل کسب و کار برای هر سازمان و کسب و کار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. وجود یک مدل کسب و کار کارآمد، صاحبین کسب و کار را قادر میسازد تا بهترین راهبردها و تصمیم گیریها را برای توسعه، رشد و جذب سرمایه در اختیار داشته باشند. اجزای اصلی یک مدل کسب و کار شامل همه اطلاعات، زیرساختها و فاکتورهای مهم برای عملکرد مدل کسب و کار میشود. بهینهسازی اجزای مدل کسب و کار میتواند به انعطافپذیری و اصلاح مدل کسب و کار انجامیده و در نهایت بتوان همگام با نیاز مشتری، رشد رقبا و تغییرات در فناوریها روند رو به جلو و موفقیتآمیزی را تجربه کرد.
نویسنده : نسیم اصفهانی
توسعه وب طراحی صفحات و سایتهای ساده تا اختصاصی، اپلیکیشنهای کاربردی شبکه ...
فرایند تبلیغات شامل تحلیل بازار، تعیین هدف، ایجاد پیام، انتخاب کانالها، اج ...
موفقیت در کسب و کار رویایی است که به واقعیت تبدیل میشود، اگر به آن عشق بورزید و با انگیزه به آن بپردازید. تنها راه رسیدن به نتایج خوب و ماندگار، پیوستگی و تلاش مستمر است. رویای یک کسب و کار چشم اندازی در ذهن، اشتیاقی در قلب و استقامتی برای حرکت کردن در شما ایجاد میکند. کافیست سدهای ذهنی خود را بشکنید و از دیوارهای قطور عادت و یکنواختی عبور کنید، آنگاه میتوانید در دریای زلال موفقیت تنی به آب بزنید. یا لطیف
با ما همراه شوید تا از آخرین اخبار مرتبط سریعتر مطلع شوید. برای ثبت آدرس ایمیل خود اینجا کلیک کنید ..!